ترجمه مقاله

غرود

لغت‌نامه دهخدا

غرود. [ غ َ ] (ص ) دختری را گویندکه به شرط بکارت به شوهر دهند و دوشیزه نباشد. (برهان قاطع) (آنندراج ). زنی را گویند که به شرط دوشیزگی عروس کنند و دوشیزه نباشد. (جهانگیری ) :
نرم نرمک چو عروسی که غرودآمده بود
باز آنسوی برندش که از این سو بازآی .

ابوالعباس (از جهانگیری ) (از فرهنگ رشیدی ).



غرند. غرید. (حواشی برهان قاطع چ معین ). رجوع به غرند شود.
ترجمه مقاله