ترجمه مقاله

غرو

لغت‌نامه دهخدا

غرو. [ غ َرْوْ ] (ع اِ) شگفت ، یقال : لاغَرْوَ؛ ای لاعجب . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (مهذب الاسماء). لا غَرْوَ و لاغروی من کذا؛ ای لا عجب . (اقرب الموارد). شگفتی . عجب . || (مص ) شگفت داشتن . (منتهی الارب ) (دهار) (تاج المصادر بیهقی ). به شگفت درآمدن . تعجب کردن . (ناظم الاطباء). || بسیار تحسین کردن . (دزی ج 2 ص 2010). || برچسفیدن پیه فربهی به دل کسی و پوشانیدن آن . (منتهی الارب ). چسبیدن پیه فربهی به دل کسی و پوشانیدن آن . (از اقرب الموارد). || سریشم چسبانیدن پوست را. (منتهی الارب ). سریشم بر چیزی زدن . (تاج المصادر بیهقی ). سریشم بر چیزی نهادن . (مصادر زوزنی ) .
ترجمه مقاله