ترجمه مقاله

غریفج

لغت‌نامه دهخدا

غریفج . [ غ َ ف َ ] (اِ) خلاب و گل و لای سیاه و تیره که پ-ای از آن به دشواری برآید. (برهان قاطع) (آنندراج ). گل و لای . (جهانگیری ). غریفژ. غریژنگ . غریزن . (برهان قاطع). || لخشک و آن کوه پاره ٔ نرمی باشد که کودکان و جوانان بر آن لغزند و یکدیگر را از بالا گرفته به زیر کشند و آن را به عربی زحلوفه خوانند. (برهان قاطع) (آنندراج ).
ترجمه مقاله