ترجمه مقاله

غسل

لغت‌نامه دهخدا

غسل .[ غ ِ ] (ع اِ) سرشستنی چون خطمی و گل و جز آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). آنچه بدان سر شویند، چون خطمی وگل و مانند آن . (از اقرب الموارد). || خطمی . (مهذب الاسماء). در برهان قاطع به این معنی غَسل آمده است . رجوع به غَسل شود. || آب غُسل . (منتهی الارب ). آبی که بدان شسته شود. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). || (ص ) گشنی که گشنی بسیار کندو باردار نسازد و مرد چنین . (منتهی الارب ) (آنندراج ). نری که بر ماده بسیار جهد. یا نری که بر ماده بسیار جهد و باردار نسازد، همچنین است مرد. (از قطر المحیط). مردی که بسیار جماع کند، و یا مردی که بسیار جماع کند و باردار نسازد.
ترجمه مقاله