ترجمه مقاله

غشیم

لغت‌نامه دهخدا

غشیم . [ غ َ ] (ع ص ) شخص بی مهارت و بی استعداد. نوآموز بی مهارت . شخص ساده و بی آموزش فریب خورده . گول خورده . آنکه زود گول خورد. دانش آموز بی تجربه . بی دست و پا. مضحک . ناشی . آنکه نمیتواندرلی را بازی کند. ج ، غُشم ؟ غُشُم . (دزی ج 2 ص 213).
ترجمه مقاله