ترجمه مقاله

غصص

لغت‌نامه دهخدا

غصص . [ غ َ ص َص ْ ] (ع مص ) درماندن در گلوی کسی طعام و جز آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). طعام در گلو ماندن . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ) (دهار). طعام در گلو گرفتن . (مصادر زوزنی ). در گلو ماندن چیزی از طعام و بازداشتن از تنفس . || غصص به غیظ؛ گلوگیر شدن از خشم ، و این معنی بنابر تشبیه است . (از اقرب الموارد). || تنگ شدن جایگاه مردم . (مصادر زوزنی ): غصص منزل به گروهی ؛ پرشدن آن با ایشان و تنگ شدن بر ایشان . || غصص چیزی ؛ بریدن آن . (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله