ترجمه مقاله

غطاط

لغت‌نامه دهخدا

غطاط. [ غ ُ ] (اِخ ) جایی است . کمیت بن ثعلبة جد کمیت بن معروف گوید :
فمن مبلغ علیا معد وطیئاً
و کندة من اصغی لها و تسمعا
یمانیهم من حل بحران منهم
و من حل اکناف الغطاط فلعلعا
الم یأتهم ان الفزاری قد ابی
وان ظلموه أن یذل و یضرعا.
و بقول نصر، جایی در بلاد بکر است . (از معجم البلدان ).
ترجمه مقاله