ترجمه مقاله

غطریف

لغت‌نامه دهخدا

غطریف . [ غ ِ ] (ع ص ) مهتر. (مقدمة الادب زمخشری ). مهتر بزرگ . (منتهی الارب ) (آنندراج ). سید. (اقرب الموارد). ج ، غطارفة. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). ج ، غطارفة، غطاریف . (تاج العروس ). سر. گردن . رئیس . آقا. سرور. بزرگ . || جوانمرد و سخی جوان . (منتهی الارب ) (آنندراج ). شریف و جوانمرد. (غیاث اللغات ). السخی السری الشاب . (اقرب الموارد). || نیکوصورت . (منتهی الارب ) (آنندراج ). حسن . (اقرب الموارد). || (اِ) مگس . (منتهی الارب ). ذباب . (اقرب الموارد). || چوزه ٔ باز. (منتهی الارب ) (آنندراج ). بچه ٔ باز. (مهذب الاسماء). جوجه ٔ باز (مرغ ). (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله