ترجمه مقاله

غطیط

لغت‌نامه دهخدا

غطیط. [ غ َ ] (ع مص ) غطیط بعیر؛ غریدن شتر و بانگ کردن . (منتهی الارب ). بانگ کردن شتر نر در شقشقه ، و اگر در شقشقه نباشد آن را هدیر گویند و شتر ماده هدیر کند ولی غطیط نکند زیرا وی را شقشقه نیست . (از اقرب الموارد) :
چو آواز رعد از سحاب بهاری
فتاده بره بر غطیط نجائب .

(منسوب به برهانی ).


|| بانگ یوز. (مهذب الاسماء). || غطیط نائم ؛ خرخر نمودن در خواب ، و همچنین است مذبوح و مخنوق . (از منتهی الارب ): غطّ النائم و المذبوح و المخنوق غطاً و غطیطاً؛ نخر و تردد نفسه صاعداً الی حلقه حتی یسمعه من حوله . (اقرب الموارد). خرخر کردن . بخست کردن . (مجمل اللغة). بخست کردن خفته . (تاج المصادر بیهقی ). آواز خفته . (مهذب الاسماء). آواز خرخر که از گلوی بعض مردم به حالت خواب کامل برمی آید. (غیاث اللغات ) (آنندراج ) . خرخر. بخست . خرنا. خرناسه .
ترجمه مقاله