ترجمه مقاله

غفص

لغت‌نامه دهخدا

غفص . [ غ َ ] (ص ) تندار و لک و سطبر و فربه . این لفظ جز در فردوس اللغات در دیگر کتب معتبره ٔ لغات یافته نمیشود و ظاهراً در اصل گبز بوده به معنی سطبر و قوی چنانکه در برهان است .موافق قاعده ٔ فارسی کاف فارسی را به غین معجمه و بای موحده را به فا و زای معجمه را به سین مهمله بدل کرده غفس کردند، بعد سین مهمله را به دستور عربی و فارسی به صاد مبدل نمودند. (غیاث اللغات ) (آنندراج ).
ترجمه مقاله