غقیقلغتنامه دهخداغقیق . [ غ َ ] (ع مص ) به معانی غَق ّ در حالت مصدری . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). آواز جوشیدن دیگ . (تاج المصادر بیهقی ). || (اِ) بانگ آب وقتی که در تنگ جای آید. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).