ترجمه مقاله

غق

لغت‌نامه دهخدا

غق . [ غ َق ق ] (ع مص ) غق قار؛ جوشیدن قیر و آواز برآوردن . (منتهی الارب ). جوشیدن قیر و شنیده شدن آواز آن . (از اقرب الموارد). || غق صقر؛ بانگ کردن چرغ . (منتهی الارب ): غق الصقر؛ صوّت . (اقرب الموارد). || (اِ) غق ماء؛ آواز آب چون از جای گشاده در تنگ جای آید. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || حکایت آواز زاغ چون گران گردد آواز آن . (منتهی الارب ). حکایة صوت الغراب اذا غلظ صوته . (اقرب الموارد).
ترجمه مقاله