ترجمه مقاله

غلفق

لغت‌نامه دهخدا

غلفق . [ غ َ ف َ ] (ع اِ) چغزلاوه . یا گیاهی است پهن برگ که بر آب گسترده باشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ). گیاه سر آب . ج ، غَلافِق . (مهذب الاسماء). قسمی از خزه با برگهای پهن . طحلب و سبزی بر سر آب ، و گفته اند: گیاهی است در آب که برگی پهن دارد. (از اقرب الموارد). چغزپاره . چغز واره . جل وزق . جامه ٔ غوک . (برهان قاطع). || زیست فراخ . (منتهی الارب ) (آنندراج ). العیش الرخی . (اقرب الموارد). || کمان نرم و فروهشته . (منتهی الارب ) (آنندراج ). القوس الرخوة. (اقرب الموارد). || پوست خرمابن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). لیف خرما. (از اقرب الموارد). || برگ رز مادام که بر درخت باشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد): زوّل غلافق الکرم ؛ یعنی برگهای مو را برید. (دزی ج 2 ص 224). || (ص ) زن گول بدزبان زشت کردار. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || دلو غلفق ؛ سطل بزرگ . (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله