ترجمه مقاله

غمرالرداء

لغت‌نامه دهخدا

غمرالرداء. [ غ َ رُرْ رِ ] (ع ص مرکب ) مرد بسیارعطا. (از مهذب الاسماء). مرد بسیاراحسان و پربخشش و سخی ، و مراد از رداء صاحب آن است چنانکه گویند ناصح الجیب و طاهرالثوب . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). صاحب غیاث اللغات گوید: غمرالرداء یعنی فروگرفتن چادر اندام را، و به اصطلاح جوانمرد و فراخ جود و مرد بسیارخیر غیب پوش . در شرح خاقانی بمعنی سخاوت است زیرا که سخاوت عیوب صاحب خود را فرومیپوشد،چنانکه چادر صاحب خود را فرومیپوشد. مجازاً بمعنی کریم بسیارخیر، از قبیل زید عدل - انتهی :
وزین بازپس ماندگان قبائل
بجز غمر غمرالردائی نبینم .

خاقانی .


گر خضر گردم بر آن غمرالرداء
هم ردا هم طیلسان خواهم فشاند.

خاقانی .


ترجمه مقاله