ترجمه مقاله

غمرة

لغت‌نامه دهخدا

غمرة. [ غ َ م ِ رَ ] (ع ص ) دست چربش آلوده . (منتهی الارب ): یدی من اللحم غمرة؛ ای زهمة. (اقرب الموارد). آلوده بچربی . || (اِ) جامه ای است سیاه رنگ که غلامان و داهان پوشند. (منتهی الارب ). جامه ٔ سیاه رنگی است که بندگان و کنیزان پوشند. (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله