ترجمه مقاله

غمل

لغت‌نامه دهخدا

غمل . [ غ َ م َ ] (ع مص ) فاسد و تباه گردیدن زخم از عصابه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). تباهی زخم بجهت بستن عصابه . || فاسد شدن گوشت و هر چیز دیگر چون پوشیده شود و بگندد. (از اقرب الموارد). || گندیدن چیزی از برهم آمدن و بهم پیچیدن . (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله