ترجمه مقاله

غم روزی

لغت‌نامه دهخدا

غم روزی . [ غ َ ] (ص مرکب )آنکه غم نصیب وی باشد. غم رسیده . غمناک :
چون صبح درآمد بجهان افروزی
معشوقه بگاه رفتن از دلسوزی
میگفت دگر که با من غم روزی
صبحا چو شفق چون شفقت ناموزی .

انوری (دیوان ص 628).


ترجمه مقاله