غنبلغتنامه دهخداغنب . [ غ ُ ن َ ] (ع اِ) ج ِ غُنبة. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). دایره هایی در وسط کنج دهن پسران ملیح . (از اقرب الموارد). رجوع به غُنبة شود.