ترجمه مقاله

غندرود

لغت‌نامه دهخدا

غندرود. [ غ ُ ] (اِ مرکب ) نفیر که برادر کوچک کرنا است و چون در قدیم آن را بسبب فراهم آمدن و جمع شدن مردم مینواخته اند، و غند بمعنی جمع و فراهم است آن را غندرود خوانده اند. (از برهان قاطع). گاودم . (فرهنگ اوبهی ). با شیپور جمع در نظام امروز مقایسه شود. (از حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). غنده رود. (برهان قاطع) (آنندراج ) (فرهنگ شعوری ). رجوع به گاودم شود.
ترجمه مقاله