ترجمه مقاله

غنوی

لغت‌نامه دهخدا

غنوی . [ غ َ ن َ ] (اِخ ) مرثدبن ابی مزید غنوی . وی در عهد رسول خدا در رجیع با چند تن از صحابه شهید شد. (از تاریخ گزیده چ لندن ص 239). او پسر کنازبن حصین بن یربوع ، مکنی به ابومرثد بود، و ظاهراً در تاریخ گزیده بجای «ابی مرثد» بغلطابی مزید آمده است . رجوع به غنوی کنازبن حصین شود.
ترجمه مقاله