غنگ غنگ زدن
لغتنامه دهخدا
غنگ غنگ زدن . [ غ َ غ َ زَ دَ ] (مص مرکب ) ناله کردن . آواز حزین برآوردن :
غنگ غنگی میزنم تا یک غزل
آورم بیرون ز الواح ازل .
رجوع به غَنگ شود.
غنگ غنگی میزنم تا یک غزل
آورم بیرون ز الواح ازل .
مولوی (از جهانگیری ).
رجوع به غَنگ شود.