ترجمه مقاله

غنیان

لغت‌نامه دهخدا

غنیان . [ غ ُن ْ ] (ع مص ) بشوی خود بی نیاز گشتن . (منتهی الارب ). بی نیازی زن با شوی خود از مرد دیگر. غنیت المراءة بزوجها عن غیره غنیاناً؛ استغنت . (اقرب الموارد). || (اِمص ) بی نیازی . دستگاه . (منتهی الارب ). بی نیازی از چیزی . || توانگری . غِنی ̍. غَناء. (المنجد). || (اِ) چاره . یقال : ما لی عنه غنیان ؛ یعنی از وی چاره ندارم . (از منتهی الارب ).
ترجمه مقاله