ترجمه مقاله

غنی

لغت‌نامه دهخدا

غنی . [ غ َ ] (اِخ ) (میرزا...) عبدالغنی . متخلص به غنی . ازسادات بزرگوار محال تفرش بود. این رباعی از اوست :
ای از بر من برد دل آگاهت
سوی سفری که بود خاطرخواهت
از غایت رشک بود کز پیش نظر
رفتی و نگفتیم خدا همراهت .
(ازآتشکده ٔ آذر چ شهیدی ص 240).
ترجمه مقاله