غورگاه
لغتنامه دهخدا
غورگاه . [ غ َ / غُو ] (اِ مرکب ) جای فرورفتن آب . محل غور. رجوع به غور شود. || جای فرورفتن . جای نهان شدن . منزل و جایگاه :
ریشی نه که غورگاه غم نیست
خاریده ٔ ناخن ستم نیست .
ریشی نه که غورگاه غم نیست
خاریده ٔ ناخن ستم نیست .
نظامی .