ترجمه مقاله

غور

لغت‌نامه دهخدا

غور. [ غ َ ] (اِخ ) زمین نشیب جانب مغرب از تهامة. یا مابین ذات عرق تا دریای یمن . (از منتهی الارب ). همان تهامة و آنچه تالی یمن است . اصمعی گوید: میان ذات عِرق و دریا غور تهامة است . و انتهای تهامة از طرف حجاز «مدارج العرج » و اول آن از طرف نجد «مدارج ذات عرق » است . و نیز اصمعی گوید: یقال : غار الرجل یغور؛ اذا سار فی بلاد الغور. کسائی نیز بر آن است و قول جریر را شاهد آورد که وی گوید :
یا ام طلحة ما رأینا منکم
فی المنجدین و لا بغور الغائر.

(از معجم البلدان ).


ترجمه مقاله