ترجمه مقاله

غَو

لغت‌نامه دهخدا

غَو. [ غ َ وِن ْ ] (ع ص ) شتربچه ٔ ناگواردکرده ٔ تخمه زده . (منتهی الارب ). شتربچه ٔ از شیر بازگرفته که تخمه زند و اندرون وی فاسد شود بسبب شیرخواری ، یا آنکه از شیر منع شود و لاغر و نزدیک به مرگ گردد. (از اقرب الموارد). || گمراه و نومید. (منتهی الارب ): رجل غَو؛ مرد گمراه . (تاج العروس ) (ذیل اقرب الموارد).
ترجمه مقاله