ترجمه مقاله

غیاث استرآبادی

لغت‌نامه دهخدا

غیاث استرآبادی . [ ث ِ اِ ت َ / ت ِ ] (اِخ ) (مولانا...) ازمردم استرآباد بود و در همین ولایت با صادقی کتابدارصاحب مجمعالخواص مصاحبت داشت . این ابیات از اوست :
خونین کفن به عرصه ٔ محشر مرو غیاث
تا از تو خجلتی نبود قاتل ترا
نامت زرشک پیش کسی چون نمیبرم
آیا سراغ از که کنم منزل ترا؟

#


شرمسارم ز رفیق شب هجران تا کی
او گریبان مرا دوزد و من پاره کنم .
مضمون بیت اخیر از مولانا شریف تبریزی است که گوید :
همنشین چاک گریبان مرا هرچند دوخت
از نظر نارفته بازم چاک در دامان رسید.
ظاهراًصاحب نتایج الافکار وی را با غیاث الدین محمد بزمی اشتباه کرده است . رجوع به مجمع الخواص ص 250، نتایج الافکار ص 102 و الذریعه ذیل «دیوان غیاث الاسترآبادی » شود.
ترجمه مقاله