ترجمه مقاله

غیاث الدین

لغت‌نامه دهخدا

غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) جمشیدبن مسعودبن محمودبن محمد کاشانی . محیط طباطبائی در مقاله ٔ خود بعنوان «غیاث الدین جمشید» چنین آرد: غیاث الدین جمشید پسر مسعودبن محمودبن محمد طبیب از مردم کاشان بود. تاریخ تولد او را از روی قرینه و قیاس میتوان به دست آورد. وی در سال 810 هَ . ق . چنانکه خود در زیج تسهیلات اشارت کرده ، برای استخراج اوساط قمر در کاشان خسوفی را رصد میکرد و در حدود 827 هَ . ق . که نامه ٔ تاریخی خویش را برای پدر به کاشان مینوشته ، مانند مرد کم تجربه و جوانی از خود سخن میگوید، و از مرگ او که در 832 هَ . ق . واقع شده است دیگران مانند یک قسم ناکامی و حادثه ٔ بی موقعی یاد کرده اند. بنابراین میتوان چنین پنداشت که در حدود 790 هَ . ق . به دنیاآمده باشد. غیاث الدین در آغاز عمر چون ذوق وافر و استعداد مخصوص و خارق العاده برای آموختن دروس ریاضی داشت ، از تعقیب دانش پزشکی که پیشه ٔ خاندانی او بود چشم پوشیده ، در پی آموختن ریاضی رفت . در دوره ٔ فرمانروایی خانان مغول کار ستاره شناسی و آموختن ریاضی و نجوم در ایران رواج فوق العاده داشت و گواه این معنی چند نوبت رصد کواکب ، تدوین چند زیج معتبر و تألیف صدها کتاب و رساله راجع به هیئت و احکام نجوم در آن عصراست . گمان نرود که این نهضت علمی نتیجه ٔ دانش دوستی و فضل پرستی سران آن قوم بیابانی بوده است ، بلکه بیشتر با موهوم پرستی و اعتقاد تاتارها به غیب گویی و تأثیر نجوم و عوامل نهفته ٔ دیگر در زندگانی ، پیوستگی داشته است . پیش از غیاث الدین جمشید، زیج ایلخانی توسط خواجه نصیرالدین طوسی تصنیف شده بود، ولی چون ناقص بود و احتیاج به تکمیل و جرح و تعدیل داشت این امر غیاث الدین را به تکمیل هیأت و ریاضی برای تصحیح زیج ایلخانی مصمم گردانید. وی در نامه ٔ خود که به پدرش نوشته است از نقص زیج ایلخانی چنین سخن میراند: «... مولانا بدرالدین نقل کرده بود که گفته : در رصد مراغه طلبه بودم ، معهذا در زیج ایلخانی چند جا ناقص است ، از نقصان علم و فکر و ذهن ایشان است ، و اگر در بعضی مواضع اندک خدشه ای هست امثال مولانا بدرالدین آن را نمیداند و آنجا که او میگویدغلط است راست و در غایت خوبی است ، تفاوتی که حال ازاو معلوم میشود بواسطه ٔ تفاوت سنین است که از آن مدت تاکنون واقع شده ...». غیاث الدین در مقدمه ٔ مفتاح الحساب میگوید: «نیازمندترین مردم به آمرزش خدا، جمشید پسر مسعودبن محمد پزشک کاشی که ملقب به غیاث است وخدا روزگارش را نیک گرداند. میگوید: پس از آنکه در اعمال حساب و قوانین هندسه ممارست نمودم تا آنکه به حقایق آن رسیدم و به دقایق آن پی بردم ، و از مسائل سخت و دشوار ریاضی پرده برداشته ، اشکالات آن را حل کردم و قواعد و قوانین تازه ای در آن استنباط نموده ، آنچه را که استخراج آن برای دیگران بسیار دشوار بود استخراج نمودم و جداول زیج ایلخانی را از سر گرفته استخراج کردم و زیج خاقانی را در تکمیل زیج ایلخانی پرداختم ...». همچنین در نسخه ٔ زیج فارسی او که فعلاً در کتابخانه ٔ آستانه ٔ رضوی هست و به گمان نگارنده شاید «زیج تسهیلات » باشد که در مقدمه ٔ مفتاح الحساب از آن نام برده ، چنین میگوید: «سه خسوف رصد کردیم در بلده ٔ کاشان و اوساط قمر از آن استخراج کردیم ... اما وسط خسوف سوم در شب هجدهم شهریورماه قدیم سنة ست و سبعین و سبعمائه ٔ یزدجردی (776 یزدجری / 809 - 810 هَ . ق .) بوده ». غیاث الدین جمشید به رهبری بخت یا معرفی قاضی زاده و به رهنمائی آثار علمی خود از کاشان بسمرقند رفت . با وجود اینکه در نامه ٔ خود مینویسد پیش از عزیمت بسمرقند همواره در کنج خانه میزیسته ، در فصل مساحت مقرنس از مفتاح الحساب اظهار میکند که در عمارات کهنه ٔ اصفهان چنان و چنین دیده است و این خود مینمایدکه به اصفهان نیز سفر کرده است ، و معین الدین خواهرزاده ٔ وی که یکی از ریاضی دانان معروف عصر بود با او در سفر سمرقند همراهی داشت و چنانکه نوشته اند الغبیگ هر دو را از کاشان به درگاه خود خواسته بود. غیاث الدین نتیجه ٔ اعمال رصدی را که در کاشان برای تصحیح و رفع نواقص زیج ایلخانی انجام داده بود در زیجی مدون ساخت و بمناسبت شهرت میرزا شاهرخ ، پدر الغبیگ به «خاقان » مطلق ، در مقابل اشتهار تیمور به صاحبقران ، آن رازیج خاقانی نام داد و به الغبیگ تقدیم کرد. نسخه ای از این زیج که در 816 هَ . ق . نوشته شده است اکنون در کتابخانه ٔ دیوان هند لندن محفوظ است و از این رو میتوان استنباط کرد که غیاث الدین در فاصله 812 - 816 هَ . ق . بسمرقند رفته است و گمان نمیرود که این تاریخ زودتر از 815 باشد. چون عده ٔ قریب هفتاد تن از ریاضی دانان و ستاره شناسان در درگاه الغبیگ گرد آمده بودند و هر یک از اینان در بوم و بر خویش نام و شهرتی داشتند و برای جاه و مقامی افزونتر بسمرقند آمده بودند، غالباً فضلای تازه را بمحک امتحان میزدند تا معلوم شود سزاوار نزدیکی بدان درگاه هستند یا نه ؟ غیاث الدین با وجود شهرت پیشین که سبب احضار او بسمرقند شده بود، از این آزمایش و رسیدگی برکنار نماند و به قرارمعمول در مجالس و محافل متعدد مورد امتحانهای مختلف قرار گرفت ، و چنانکه در نامه ٔ خود این قسمت را به تفصیل به پدرش نوشته از هر نوبت آزمایش کامیاب و سرافراز بیرون آمده ، مورد لطف و مرحمت مخصوص الغبیگ واقعشد و پس از آن غالباً در مجلس یا هنگام گردش مانند حوزه ٔ درس و مدرسه طرف محاوره و پرسش و پاسخ میرزا بود و پس از قاضی زاده که بحکم سبقت زمانی و تقاضای مرتبه ٔ استادی امیرزاده بر همه کس برتری داشت ، غیاث الدین بر سایر دانشمندان تقدم یافت . در نتیجه ٔ تشویقهای مادی و معنوی ، گلبن خاطرش شکفتن آغاز نهاد و پیوسته موضوعهای تازه و مسائل شگرف و رسالات بدیع در هیأت و ریاضی از ذهن وقاد او پدید می آمد. در سال 818 هَ .ق . آلت رصد تازه ای به نام «طبق المناطق » اختراع کردو درباره ٔ چگونگی عمل بدان و یک آلت دیگری که پیش از آن به نام «لوح اتصالات » برای برخی اعمال رصدی ساخته بود، رساله ٔ جامع و مفیدی موسوم به «نزهة الحدائق »نوشت و پس از آنکه مطالب و فواید آن را در سال 829 هَ . ق . تکمیل کرد، آلت «طبق المناطق » را به درخواست دوستان خویش بمناسبت نام خود جمشید، به «جام جم » موسوم ساخت ؛ ولی چنانکه خود هم پیش بینی کرده بود نام تازه بر آن اسم قدیم چیرگی نیافت و همان یکی در خاطره ها باقی ماند. الغبیگ آن اندیشه ٔ دیرینه ای راکه راجعبه رصد جدید کواکب داشت در سال 823 هَ . ق . بموقع عمل درآورد و در شمال سمرقند قدری مایل به سوی خاور بر فراز تپه ٔ «کوهک » که اکنون تپه ٔ «چوپان آتا» نام دارد، رصدخانه ای بنیاد نهاد. خواندمیر آغاز ساختمان آن را در 824 هَ . ق . و میرخواند در 825 و نویسندگان اروپایی در 832 هَ . ق . نوشته اند، ولی 823 که عبدالرزاق سمرقندی در مطلع السعدین گفته است بنظر بهتر و درستتر می آید. طرح و نقشه ٔ رصدخانه را غیاث الدین جمشیدفراهم آورد و پس از تصویب الغبیگ آنچه مربوط به ساختمان بود بوسیله ٔ اسماعیل نامی انجام میگرفت و آنچه از مقوله ٔ آلات رصد محسوب میگشت به دست استاد ابراهیم مسگر ساخته میشد. بنای رصد سه مرتبه یا سه آشیانه داشت که متدرجاً با کمال دقت علمی و استواری از نظر معماری بالا میرفت و در تاریخی که غیاث الدین به پدر خویش نامه مینوشته و آن بعد از 824 هَ . ق . است که عمادنظامی مشهدی شرح تجنیس حساب خود را در آن سال تألیف کرده است ، مقدار پانصد تومان که دست کم با پانصدهزار ریال سیم برابری میکرده است در آن مصالح بکار رفته و هنوز بجایی نرسیده بود. غیاث الدین در همین اثنا از کار رصد شخصی نیز فراغت نداشت و زیج تسهیلات خود را در سمرقند تدوین میکرد، چه در آنجا به رصد الغبیگ هم اشاره ای دارد و در جایی از آن میگوید: «اگر عمر وفا کند و دولت پادشاه جهان یاور گردد، رصد باقی کواکب بکنیم و بر آن زیجی وضع میکنیم ان شاء اﷲ تعالی ». چنانکه رکن الدین پسر شرف آملی از معاصران غیاث الدین در دیباچه ٔ زیج جامع سعیدی میگوید: رصد تازه در سال 830 هَ . ق . آغاز گشت و در ابتدای عمل به گفتار خود غیاث و اقرار الغبیگ در دیباچه ٔ زیج جدید سلطانی یا گورکانی سرپرستی و اداره ٔ رصدخانه و دستیاری میرزا در کار استخراج ، با غیاث الدین بوده است و دیگری با وی در این افتخار شرکت نداشت . همین موضوع آتش حسد را در دل فضلای بی فضیلت برافروخته ، عاقبت داغ جوانمرگی غیاث را بر دل یاران او گذاشت . چنانکه از سیاق نامه ٔ وی به پدرش معلوم میشود غالباً کارهای او مورد اعتراض و اشکالتراشی همکاران حسدپیشه و ریاضی دانان کوتاه اندیشه بود. هر نظری که غیاث الدین می آورد و هر کاری که میکرد فوراً هدف تیر ملامت و انتقاد همکاران خود میشد. و الغبیگ چون فریفته ٔ نجوم و رصد بود به سخن چینی و بدگویی حسودان درباره ٔ غیاث نمیپرداخت ، ولی سرانجام تحت تأثیر بدگویی قرار گرفت و بدین سبب غیاث در پایان کار رصدخانه یا در آغاز آن مورد بی لطفی واقع شد، و بدین ترتیب سرنوشت غیاث الدین جمشید کاشی مؤسس رصد سمرقند با سرگذشت خواجه نصیرالدین طوسی بانی رصد مراغه بی شباهت نبوده است . غیاث الدین در اواخر نامه ای که به پدرش نوشته است گویی میخواهد عذر حقیقت گویی وعدم موافقت با نظریات دیگران را که با مبادی علمی سازگار نبوده است بخواهد و راجع به اختلاف نظر خود با الغبیگ چنین مینویسد: «... و واقع که استنباطات لطیفه میفرمایند که هیچ خدشه در آن نیست و اگر در بعضی نکته ای است که در خاطر این بندگان نمی نشیند بر آن مباحثه میشود و اگر غلط از این طرف باشد روشن میشود و اگر از آن طرف ، فی الحال مسلم میدارند...» بهر حال چنانکه الغبیگ در دیباچه ٔ زیج میگوید، غیاث الدین جمشید که در کار رصد نخستین دستیار او بود در همان آغاز شروع به کار درگذشت . تاریخ وفات غیاث را کاتب نسخه ٔ زیج خطی تألیف او که اکنون در کتابخانه ٔ آستانه ٔ قدس رضوی محفوظ است و به حدس نگارنده شاید «زیج تسهیلات » باشد. در حاشیه ٔ ص 2 آن چنین آورده است : «توفی المولی المخدوم الاعظم غیاث الملة و الدین جمشید، طیب اﷲ مضجعه و طاب ثراه و جعل الجنة مأواه و مثواه ، و هو مصنف هذا الزیج فی صباح یوم الاربعاء تاسع عشر من رمضان سنة 832 هجریه خارج بلدة سمرقند بموضع رصد». عبدالعلی اکتایی مدیر کتابخانه ٔ مزبور از روی کهنگی خط نسخه و خصوصیات عبارتی که نوشته شده تشخیص داده اند که نویسنده ٔ آن یکی از نزدیکان و متشرفین بحضور غیاث الدین بوده است و شاید این اتفاق در حین تحریر زیج رخ داده و در حاشیه یادداشت کرده باشد، بنابراین غیاث الدین جمشید در بامداد روز چهارشنبه نوزدهم رمضان سال 832 هَ . ق . در رصدخانه ای بیرون شهر سمرقند درگذشته است و بعید نیست قبری که اکنون بر فراز تپه ٔ «چوپان آتا» به یک آدم موهوم افسانه ای نسبت میدهند، آرامگاه غیاث الدین باشد. پس آنچه در کتاب شاهد صادق و به پیروی از آن در منتظم ناصری راجع به مرگ غیاث در سال 840 هَ . ق . نوشته شده است ، علاوه بر آنکه با نوشته ٔ حاشیه ٔ زیج که قدمت آن قابل انکار نیست موافقت ندارد با اظهار الغبیگ در مقدمه ٔ زیج گورکانی که به سال 841 هَ. ق . پرداخته است نیز مخالفت دارد و مانند سال 919 که کاتب چلبی برای تاریخ وفات او در ذیل نام «سلم السماء» در کشف الظنون ذکر کرده است بی اساس و خطاست .
آثار غیاث الدین : 1- زیج خاقانی ، غیاث الدین چنانکه در دیباچه ٔ مفتاح الحساب میگوید جداول زیج ایلخانی را دوباره استخراج کرد و هرچه را از کارهای ستاره شناسان استنباط نمود بر آن افزود و بصورت زیج خاقانی درآورد و چیزهایی را در آن وارد کرد که در زیج دیگری نبود. تا این اواخر گمان میرفت که زیج خاقانی شاید همان زیج گورکانی یا الغبیکی باشد چه در پشت بعضی از نسخه های خطی این زیج نام زیج خاقانی نوشته بودند، ولی این مطلب برای صاحبان اطلاع ، با وجود عدم اطلاع از وجود زیج خاقانی در کتابخانه ها، مسلم بود که زیج خاقانی جز زیج گورکانی است و آن مانند نوبر بوستان فکر غیاث الدین بشمار می آمده است ، و خود او در کتاب مفتاح الحساب که پیش از830 هَ . ق . یعنی پیش از شروع به رصد سمرقند تألیف کرده است ، از زیج خاقانی در مقدمه ٔ نام کتابهایش مانند تألیف مستقلی نام میبرد. ملا عبدالعلی بیرجندی از منجمان معروف اوایل قرن دهم هجری در ضمن مطالب شرحی مبسوط و گرانبها که بر زیج جدید سلطانی نوشته است ،از زیج خاقانی نام میبرد و نقل و استشهاد میکند. باوجود این چون نسخه ای از آن در دست نبود و سهواً به برخی نسخه های زیج جدید سلطانی نام زیج خاقانی داده بودند، برای برخی تردید نظر و خلط موضوعی پیدا میشد تا آنکه نسخه ٔ ناقصی از یک زیج خطی تألیف غیاث الدین که در کتابخانه ٔ آستانه ٔ رضوی محفوظ مانده ، نظر مدیرمحقق کتابخانه را جلب کرد و به نگارنده نوشتند که بعلاقه ٔ برخی از عبارات ظن آن میرود که همین زیج ناقص زیج خاقانی باشد؛ ولی در ضمن جستجوهایی دیگر معلوم گشت نسخه ای از زیج خاقانی که در 816 هَ . ق . نوشته شده است در کتابخانه ٔ دیوان هند لندن هست و مشتمل بر شش مقاله است . متأسفانه فهرست چاپی کتابخانه «دیوان هند» به دست نیامد و ناگزیر بنقل آنچه در فهرست کتابخانه ٔ «بودلی » ضمن ذکر زیج گورکانی راجع به این اثر نفیس نایاب نوشته شده است ، اکتفا میکند: «نخستین متن جداول زیج گورکانی را جمشید پسر مسعودبن محمد پزشک کاشانی معروف به غیاث ترتیب داد و زیج الغبیگ یا زیج خاقانی نام نهاد که نسخه ای از آن در کتابخانه ٔ دیوان هند بشماره ٔ 430 (در شش مقاله مورخ به سال 816 هَ . ق .) محفوظ است . این جداول مورد تجدید نظر قرار گرفت و در رصدخانه ٔ سمرقند از 823 تا 841 هَ . ق . از نورسیدگی شد، و نتیجه ٔ آن به نام زیج جدید سلطانی موسوم گشت . این زیج جدید در یک نسخه از کتابخانه ٔ دیوان هند به نام زیج خاقانی ثبت شده است ». عجالتاً بیش از این راجع به زیج خاقانی اطلاعی در دست ما نیست . 2- زیج تسهیلات ، غیاث در دیباچه ٔ مفتاح الحساب پس از ذکرزیج خاقانی چنین میگوید: «و زیج تسهیلات را نیز وضع کردم با جداول پراکنده ای ». از این زیج هنوز در آثار سلف جز در همین مورد نام و نشانی نیافته ایم و نگارنده نتوانسته است نسخه ٔ زیج خطی کتابخانه ٔ آستانه را مطالعه کند. از سیاق اطلاعاتی که از نامه ٔ فاضلانه ٔ اکتایی مدیر کتابخانه ٔ مزبور به دست آورد چنین اندیشید که زیج خطی شماره ٔ 102 بخش ریاضی از فهرست تألیفی اکتایی باید قسمتی از همان زیج تسهیلات باشد. اینک یک قسمت از نامه ٔ ایشان را که راجع به همین موضوع است در اینجا عیناً نقل میکند: این نسخه ٔ فارسی است و بخطنسخ 22 سطری در 30 صفحه هر صفحه بطول 25 و بعرض 19/5 سانتیمتر نوشته شده است و متأسفانه صدر و ذیل آن افتاده و ناقص است و بدین جمله آغاز شده است : «فصل ششم در تسهیل تقویم کواکب و عروض آنها اما در آفتاب بمرکز از جدول بعد از اوج برداریم » و به جمله ٔ زیر هم به پایان رسیده است : «اما اگر خواهند که به افق حس معلوم کنند اختلاف منظر کلی آن کوکب حاصل باید کرد و آن ارتفاع حقیقی از کوکب باشد در وقت بودن آن کوکب بر افق حس به آن ارتفاع طالع استخراج کنیم و مضمون این فصل هم در هیچ زیج ندیده ایم ». افتادگی و نقصان نسخه با بی اطلاعی از زیج خاقانی که استاد در دیباچه ٔ مفتاح الحساب یاد کرده ، دشوار داشته است که این نسخه راهمان زیج خاقانی بدانیم . لیک مدعی تشخیص این نسخه را به زیج خاقانی به دعوای ایهامی که در جمله ٔ آخر نسخه است : «و مضمون این فصل هم در هیچ زیج ندیده ایم » با در نظر گرفتن جمله ای که در توصیف زیج خاقانی در مفتاح الحساب نوشته شده است : «و جمعت فیه جمیع ما استنبطت من اعمال المنجمین مما لا تأتی فی زیج آخر» دلیلی هم عجالتاً بر رد نداریم . از زمان تدوین این زیج هم اطلاعی نداریم و عبارات زیر شاید برای کسی موجب حدس و تخمین زمان تدوین این زیج یا به دست آوردن نکته های دیگر باشد: «در ص 4: سه خسوف رصد کردیم در بلده ٔ کاشان و اوساط قمر از آن استخراج کردیم ، تا آنجا که گوید: اما وسط خسوف سوم در شب هجدهم شهریورماه قدیم سنه ٔ ست و سبعین و سبعمائه ٔ یزدجردی بود.»: «در ص 6: اگر عمر وفا کند و دولت پادشاه جهان یاور گردد باقی کواکب بکنیم و بر آن زیجی وضع کنیم ان شاء اﷲ تعالی »، «در ص 7: و بحسب رصد الغبیگ » در ص 9: «واضح باشد که حضرت مصنف غایه تعدیل شمس را که ... است از اوج شمس در مبداء سال 841 هَ . ق . که مبداء حرکات اوساط از آنجا نهاده است کم کرده است ».(پایان سخنان اکتایی ). از چند جمله ای که مدیر فاضل کتابخانه در نامه ٔ خویش ایراد کرده است ، نویسنده ٔ این سطور توانست این اطلاعات را به دست آورد و تا این اندازه به مطلب پی ببرد: اولاً آنچه از ص 4 نقل شده است میرساند که مؤلف این زیج از مردم کاشان بوده است وبنابراین غیاث الدین یا معین الدین است و علاوه بر آنکه در حاشیه ٔ این زیج بمؤلف آن غیاث الدین تصریح شده است تاکنون در جایی دیده نشده است که تألیفی را در زیج به معین الدین نسبت داده باشند پس در انتساب آن به غیاث مجال تردیدی نیست . ثانیاً این نسخه به قرینه ٔعباراتی که از ص 6 و 7 آن نقل شد باید پس از سال 823هَ . ق . که الغبیگ دست بکار رصد زده است تألیف شده باشد و در صورتی که نسخه ٔ خطی از زیج خاقانی که در سال 816 هَ . ق . نوشته شده موجود است نمیتوان این نسخه را زیج خاقانی محسوب داشت . ثالثاً آغاز فصل ششم که ابتدای نسخه ناقص است چنین شروع میشود: «در تسهیل تقویم کواکب و عروض آنها» و این عبارت ذهن را متوجه به «زیج تسهیلات » میکند. رابعاً آنچه از ص 9 نسخه نقل شد نباید ذهن را به بعد از سال 841 هَ . ق . برای تعیین تاریخ تألیف آن متوجه سازد، زیرا اختیار مبداء سالی برای آنکه مبداء حرکات اوساط را از آنجا حساب کنند، مستلزم آن نمیشود که این سال پیش از موقع اختیاریا مقارن آن باشد، بلکه یکی از سالهای آینده را نیزمیتوان اختیار کرد. خامساً چون فعلاً به اصل نسخه دسترس نیست تا از سیاق عبارت منقول از ص 9 آن استنباط نماید که منظور نویسنده ٔ زیج از مصنف کیست ؟ آیا اشاره به کارهای الغبیگ دارد و یا آنکه متن زیج آمیخته بشرحی است که شارح در آن به غیاث اشاره میکند؟ 3- سلم السماء، غیاث الدین در دیباچه ٔ کتاب مفتاح الحساب پس از ذکر زیجهای خود میگوید: «رساله های دیگری تصنیف نمودم مانند رساله ای موسوم به سلم السماء در حل اشکالی که برای پیشینیان در ابعاد و اجرام رخ داده بود». این رساله مشتمل بر هفت مقاله و یک خاتمه است و خود مؤلف در دیباچه ٔ آن سبب تألیف را چنین مینویسد: «نیازمندترین مردم خدا به آمرزش و بخشش او جمشید پسر مسعودبن محمود طبیب کاشی ، ملقب به غیاث چنین میگوید: چون به مطالعه ٔ کتابهای ریاضی و مباحث هیئت و سماویات بویژه مسأله ٔ ابعاد فلکها و استخراج انصاف قطرها پرداختم ، دیدم صاحبان فن در این باب اختلافهایی دارند چنانکه بیشتر ایشان افلاک را بترتیب مشهور اثبات کرده و فلک ناهید را زیر فلک خورشید تعیین نموده اند، و برخی پنداشته اند که فلک زهره بر فراز فلک شمس است و دلیل بر آن آورده اند که در مجسطی دوری بین فلک مایل قمر و مقعر فلک خورشید را طوری معین ساخته است که برای ثخن و ستبری دو فلک زهره و عطارد کافی نیست چه رسدبدان که فاصله ٔ میان محدب جوزهر قمر و مقعر فلک شمس گنجایش آن دو را داشته باشد، با وجود این به مقادیرنیمه قطرهای کواکب التفاتی نداشته ، در صورتی که مسافت همه ٔ آنها از نیمه ٔ قطر یا شعاع عالم کون و فساد به اندازه ٔ ده هزار و دویست و بیست و هفت فرسخ بیشتر است و دورترین بعد هر کوکبی را که همانا نزدیکترین بعد کوکبی که بر فراز آن واقع شده است گرفته اند. مدتی بود که خود را به حل این اشکال وادار کرده بودم و به اینکه گره از این موضوع گشاده شود مشعوف بودم ، پس از خداوند مشکل گشا یاری جستم که آنچه در این باب مقرون به صواب است به من الهام کند و مرا به راه راست هدایت نماید، و به اعمال حسابی برای استنباط این بعدها سرگرم گشتم ، و تقویم قمر و عرض آن را به همان تاریخ وقوع دو خسوفی که بطلمیوس در مجسطی آورده ، استخراج نمودم تا قطر قمر را به دست آوردم و حساب را باز ازسر گرفتم و دقت کامل نمودم که حتی یک ثالثه هم از نظر نیفتد، و به کسوری رسیدم که بیش از این در استخراج عرض قمر هنگام آن دو خسوف بدان التفاتی نداشتند و آنها را به حساب آوردم تا آنکه به اندازه ٔ بعدهای فلک عطارد و فلک زهره راه یافتم ، و آن مقدار بازمانده که ثخن جوزهر قمر بوده ، دیگر نیازی به تغییر نظم افلاک نباشد. پس این رساله را در باب استخراج بعدهای کواکب و نیمه قطرهای آنها و اندازه ٔ اجرام بدون سهل انگاری در محاسبه نوشتم تا برای دوستان یادبودی و برای خردمندان رهنمایی باشد و آن را «سلم السماء» نام نهادم ». رساله ٔ سلم السماء در پایان کتاب شرح قاضی زاده بر ملخص چغمینی بچاپ رسیده است و نسخه های خطی متعدد از آن در دست است . اکتایی مدیر کتابخانه ٔ آستانه ٔ رضوی در ضمن نامه ٔ خود به نگارنده از وجود رساله ای به نام «رساله ٔ کمالیه » در آن کتابخانه اطلاع داده ، نوشته اند: چنانکه از مقدمه ٔ آن معلوم میشود غیاث الدین این رساله را به نام کمال الدین محمود وزیر تألیف کرده است و این نام را با نام کمال الدین محمود از وزرای دوره ٔ تیموری که در دستورالوزراء خواندمیر ص 343 وارد است یکی دانسته اند. از وصف اجمالی که از مقدمه و مقالات آن رساله شده است و عباراتی که از آغاز و انجام آن نقل گردیده است چنین معلوم میشود که این رساله ٔ کمالیه که تاریخ تألیف آن را در 809 هَ . ق . تشخیص داده اند باید همان رساله ٔ سلم السماء باشد و بجهت نامعلومی آن را به دو اسم خوانده اند. 4- محیطیه ، غیاث الدین جمشید رساله ٔ محیطیه را در باب استخراج نسبت مابین محیط دایره و قطر که در این زمان آن را به حرف یونانی «پی » مینمایند، تألیف کرده است . (رجوع به پی در همین لغت نامه شود). نسخه ٔ اصلی آن به خط مؤلف در کتابخانه ٔ آستانه ٔ قدس رضوی محفوظ است و گواه صحت انتساب آن ، شرحی است که شیخ بهائی در پشت آن نسخه بخط دست خویش نوشته است ، بدین مضمون : الرسالة المحیطیة و هی نسخةالاصل بخط مؤلفها المولی الاجل الافضل بطلمیوس زمانه مولانا غیاث الدین جمشید الکاشی طاب ثراه ، حرره الفقیر بهاءالدین محمد العاملی »، و در بالای این عبارت ، چنانکه اکتایی نوشته ، امضای شیخ بهائی به خط طغرا که معروف خطشناسان است دیده میشود. این نسخه ابتدا در کتابخانه ٔ صفویه بوده است و در سال 1145 هَ . ق . بوسیله ٔ نادرشاه از اصفهان به مشهد انتقال یافته و واردکتابخانه ٔ آستانه شده است . نسخه ای به خط نسخ و دارای 58 صفحه ٔ 21 سطری به اندازه ٔ 25*15 سانتیمتر است ، و آغاز آن چنین است : «الحمدللّه العالم بنسبة القطر الی المحیط...». 5- رساله ٔ وتر و جیب ، غیاث در دیباچه ٔ مفتاح آن را چنین وصف میکند: «رساله ٔ وتر و جیب در استخراج آن دو برای یک سوم قوسی که وتر و جیب آن معلوم باشد و این موضوع نیز از آن چیزهاست که برای پیشینیان بس دشوار بوده ، چنانکه بطلمیوس هم در مجسطی گفته : برای به دست آوردن آن راهی در دست نیست ». در حاشیه ٔ مفتاح الحساب چاپی برابر عبارت متن چنین نوشته شده است : «جیب یک درجه را تا مرتبه ٔ نهم از راه جبر ومقابله به غیر مسائل ششگانه ٔ معروف با کمال دقت و صحت استخراج نمود، اما توفیق اتمام رساله را برای کوتاهی عمرش نیافت ، و فیلسوف دانشمند قاضی زاده پس از آنکه استخراج او را رؤیت نموده رساله ٔ مشروحی نوشت که در این مجلد وارد است ». متأسفانه کاتب اصل یا ناشرنسخه ٔ چاپی بوعده ٔ خود وفا نکرده است و در پایان مفتاح الحساب چاپی از آن رساله فعلاً نشانی نیست ، ولی در پایان کتاب شرح قاضی زاده بر ملخص چغمینی آنچه را از قلم قاضی زاده در این باب تحریر یافته بچاپ رسانیده اند. با وجود تصریح غیاث الدین در دیباچه ٔ مفتاح دیگرنمیتوان باور کرد که غیاث الدین رساله را به پایان نیاورده ، ناقص گذارده باشد. بهر حال آنچه امروز به این نام در دست است همان رساله ٔ تحریری قاضی زاده است که در دیباچه ٔ آن چنین مینویسد: «این رساله ای است در استخراج جیب یک درجه که بر اساس قواعدی از هندسه و حساب قرار گرفته است که آنها را برادر ارجمند و یکتای روزگار خویش جمشید پسر مسعود پزشک ، ملقب به غیاث به الهام دریافته است . سرآمدن فن ریاضی و کسانی که پیوسته در این کار میکوشند با آنکه شماره ٔ ایشان بسیار ووسایل کار آنها فراوان بوده ، پیرامون پژوهش این موضوع نرفته اند و به راههای تقریبی برای تدقیق آن اکتفاکرده اند، تا جایی که برخی از ریاضی دانان گفته اند: برای یافتن وتر ثلث قوسی که وتر آن معلوم است راهی نیست . اما چون در سخن او [ غیاث الدین ] ایجازی است که از حد لغز هم گذشته ، و تصرفاتی دیده میشود که از کثرت تعقید راه فهم را بربسته ، و بجایی رسیده است که به راهنمایی نیاز پیدا کرده است ، بر من از راه دوستی واجب آمد که آنچه را او گفته ، شرح و بسط بدهم و هرچه را پوشیده گذارده بازنمایم و دشواری آن را هموار سازم و تصرفات وی را بیان ساخته بر مقدمات آن برهان آورم تا سود آن برای همه کس باشد و نتیجه ٔ آن پراکنده گردد...». پس از مقدمه ٔ دوم قدری از اصطلاحات و قواعد جبری میگوید و آنگاه در پایان تعریف مقترنات از مسائل جبر چنین میگوید: «این شش مسأله ای است که دانشمندان متقدم و متأخر بدان اکتفا کرده اند و چگونگی استخراج مجهول را پس از آنکه معادله به یکی از این شش صورت درمی آید، بیان کرده اند و بواسطه ٔ دشواری و پیچیدگی به معادلات دیگری نپرداخته اند، زیرا کم اتفاق می افتد که مسائل جبری بغیر آنها منتهی گردد، مگر اینکه برخی از متأخران مسائلی را که نزدیک به مسائل ششگانه معروف است در آثار خود متعرض شده اند و گفته اند که مولی شرف الدین محمدبن مسعود مسعودی راه استخراج مجهول (شی ٔ) را در نوزده مسأله ٔ دیگر بیان کرده است ، در صورتی که گاهی مسأله ای بغیر معادلات ششگانه منجر گردد، بسا اتفاق می افتد کسانی که در حساب زبردست هستند از برخی صور و موارد راهی برای استخراج مجهول از روی حدس صائب و نظر باریک بین می یابند...». پس از بیان مقدمات دیگر آن راهی را که غیاث الدین برای استخراج مجهولات درجه ٔ سوم به بالا اندیشیده است نقل میکند، و در اینجاست که دانشجویان قدیم هنگام آموختن این رساله با نبوغ و استعداد خارق العاده ٔ غیاث الدین در فن ریاضی اندک آشنایی یافته ، نسبت به نام او علاقه ٔ خاصی پیدامیکردند. (از مجله ٔ آموزش و پرورش وزارت فرهنگ سال 10 شماره ٔ 3 صص 1- 8 مقاله ٔ محیط طباطبائی ، و ایضاً سال 10 شماره ٔ 4 صص 17 - 24). صاحب ریحانة الادب آثار ومؤلفات غیاث الدین جمشید را بترتیب زیر آورده است : 1- الابعاد و الاجرام ، که یک نسخه از آن در ضمن کتب موقوفه ٔ فاضل خان مشهد مقدس هست . 2- استخراج جیب درجة واحدة. 3- الحاقات العشرة بذیل نزهة الحدائق ، که با خود کتاب نزهة الحدائق در ایران چاپ شده است . 4- تفسیرالقرآن ، که به تفسیر جمشید معروف است ، درباره ٔ این تفسیر و نسبت آن به غیاث الدین جمشید اقوال گوناگونی است . رجوع به ریحانة الادب ج 3 ص 165 شود. 5- تلخیص المفتاح ، که ملحض مفتاح الحساب تألیف خود اوست . 6- تنویر المصباح فی شرح تلخیص المفتاح (کتاب مذکور). 7- جام جمشید، که نام دیگر آن طبق المناطق است ، و آن آلتی از اختراعات خود اوست ، و کتاب نزهة الحدائق را نیز در مورد همین آلت نوشته است . 8- زیج التسهیلات . 9- زیج خاقانی ، که در تکمیل زیج ایلخانی خواجه نصیر طوسی تألیف کرد. 10- محیطیه (رساله ٔ محیطیه ). 11- مفتاح الحساب . 12- نزهة الحدائق . (از ریحانة الادب ج 3 ص 165 و 166). دو تصنیف زیر نیز در معجم المؤلفین و مقاله ٔ محیط طباطبائی آمده است : 13- رسالة الجیب و الوتر. 14- رسالة سلم السماء. تصنیف زیر نیز به او نسبت داده شده است . 15- نوادر سمرقند. در مجله ٔ آموزش و پرورش (سال 10 شماره ٔ 4 صص 55 - 60) قسمتی از همین نسخه ٔ نوادر سمرقند نقل شده است . و رجوع به مجله ٔ مذکور سال 10 شماره ٔ 3 صص 9 - 16 و ص 57 مقاله ٔ محیط طباطبائی بعنوان نامه ٔ پسر به پدر (نامه ٔ غیاث الدین بپدر خود) که حاوی بعضی نکات و مسائل ریاضی و نجومی است وهمچنین سال 10 شماره ٔ 3 صص 58 -62 مقاله ٔ «تعلیقات برنامه ٔ غیاث الدین » و ایضاً سال 10 شماره ٔ 4 صص 55 - 60، ریحانة الادب ج 3 صص 165 - 166، حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 21 و 34، مقاله ٔ «مخترع کسرهای اعشاری » مجله ٔ سخن سال 5 صص 608 - 609 و 747 و ص 848 و سال 6 صص 399 - 407 و 505، مقاله ٔ «لوح اتصالات کاشی » مجله ٔ ایران و آمریکا سال 4 شماره ٔ 1 صص 58-61 ، التفهیم ابوریحان بیرونی ص 17 و 18 و 51 و 88، تاریخ ادبیات ایران (از سعدی تا جامی ) تألیف ادوارد براون ترجمه ٔ علی اصغر حکمت چ 1 ص 418 و 556، سبک شناسی تألیف بهار ج 3 ص 303 و ماده ٔ «پی » (مختصر کلمه ٔ یونانی ...) در همین لغت نامه شود.
ترجمه مقاله