ترجمه مقاله

غیاث قافیه

لغت‌نامه دهخدا

غیاث قافیه . [ ث ِ ی َ ] (اِخ ) شاعر هرات بود. وجه تسمیه ٔ او به «قافیه » این بود که غزل یا قصیده ای را بدون توجه به قافیه میسرود و اگر شخص دیگری قافیه ای پیدا میکرد که او نگفته بودبا زر آن را میخرید و در شعر خود داخل میکرد. دو بیت زیر از اشعار او در مدح خواجه حبیب اﷲ ساوجی است :
خواجه ٔ عالی گهر بنشسته با نور صفا
جامه ٔ آب نباتی در برش ابر سفید
آدمی از ساوه خیزد وز هری بغض و حسد
عودی تر از جنابد سیب از بشر سفید.
ظاهراً در جنابد(گناباد) امرود را عودی میگویند و «بشر» دهی در خراسان است . (از تحفه ٔ سامی ص 161).
ترجمه مقاله