ترجمه مقاله

غیدق

لغت‌نامه دهخدا

غیدق . [ غ َ دَ ] (ع ص ) مردجوان نازک . (مهذب الاسماء). شاب ﱡ غیدق ؛ جوان نازک و نیکو. (از منتهی الارب ). جوان نازک اندام نیکوپیکر. (ناظم الاطباء). جوان نرم و باریک و خوش اندام . غَیداق . غَیدَقان . (از اقرب الموارد). رجوع به غَیداق شود.
ترجمه مقاله