غیسلغتنامه دهخداغیس . (ع ص ، اِ) ج ِ غَیساء، بمعنی زلف انبوه . یقال : لمم غیس . (از اقرب الموارد). صاحب منتهی الارب آرد: لمم غیس ؛ زلف انبوه بسیار درهم پیچیده ٔ خوش - انتهی .