ترجمه مقاله

غیفان

لغت‌نامه دهخدا

غیفان . [ غ َ / غ َی ْ ی َ ] (ع اِمص ) راه رفتن به تکبر و تبختر و نشاط. المرح فی السیر. (ازاقرب الموارد). صاحب منتهی الارب غیفان را بمعنی درخت و چوب آتش زنه آورده است و فیروزآبادی در قاموس گوید غیفان ، مرخ (درخت آتش زنه ) است ، ولی صاحب تاج العروس بر آن است که در کلمه ٔ مرخ تصحیف روی داده و صحیح آن «مَرَح » است ؛ یعنی مرح فی السیر (تبختر در راه رفتن )، و لسان العرب نیز همین معنی را تأیید میکند.
ترجمه مقاله