ترجمه مقاله

غیلان

لغت‌نامه دهخدا

غیلان . [ غ َ ] (اِخ ) ابن میسرة یا ابن یسرة. محدث است و سعیدبن عامر از وی روایت دارد. رجوع به سیرة عمربن عبدالعزیز ص 79 شود.
ترجمه مقاله