ترجمه مقاله

غیمان

لغت‌نامه دهخدا

غیمان . [ غ َ ] (اِخ ) ابن جبیل (یا خثیل ) جد است مر امام مالک را. (منتهی الارب ). صاحب تاج العروس آرد: غیمان بن خُثَیل و بقولی جُبَیل به جیم ، پسر عمروبن حارث جد امام مالک بن انس بن ابی عامربن عمروبن حارث بن غیمان ، مکنی به ابوعبداﷲ و ملقب به ذواصبح و فقیه مدینه بود - انتهی .
ترجمه مقاله