غیوث
لغتنامه دهخدا
غیوث . [ غ ُ ] (ع اِ) ج ِ غَیث . (اقرب الموارد) (تفلیسی ) (المنجد). بارانها. (آنندراج ) :
فلسفیی گفت چون دانی حدوث
حادثی ابر چه داند غیوث .
رجوع به غَیث شود.
فلسفیی گفت چون دانی حدوث
حادثی ابر چه داند غیوث .
مولوی (مثنوی ).
رجوع به غَیث شود.