ترجمه مقاله

فارد

لغت‌نامه دهخدا

فارد. [ رِ ] (ع ص ) یگانه . || درخت یکسو و تنها. (اقرب الموارد). || آهوی ماده ٔ جدامانده از گله . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || سکر فارد؛ شکر جید و سپید. (اقرب الموارد). || (اِ) یکی از بازیهای نرد است ، و آن به فرید شهرت دارد. (برهان ). خانه گیر. رجوع به فرید و خانه گیر شود.
ترجمه مقاله