ترجمه مقاله

فارسینج

لغت‌نامه دهخدا

فارسینج . [ ن َ ] (اِخ ) یکی از دهستانهای چهارگانه ٔ بخش اسدآباد شهرستان همدان که در جنوب باختری بخش واقع شده . از طرف شمال و باختر به بخش سنقر کلیایی از طرف جنوب به دهستان خدابنده لو از بخش صحنه و از طرف خاور به دهستان جلگه افشار محدود است . این جلگه ٔ کوچک در میان کوههای عظیم ، بخصوص از طرف جنوب و باختر محصور و دارای مراتع خوبی برای پرورش احشام است . شکارهای بسیاری از طیور و جز آن در آن دیده میشود. در کوههای آن غارهای بسیاری وجود دارد. بلندترین قله ٔ کوهستان جنوبی ، قله ٔ نخودچال است که 3267 گز ارتفاع دارد، و دیگر قله ٔ کوه دالاخانی است که بلندی آن 3338 گز است . رودخانه ٔ کنگیرشاه از این دهستان سرچشمه میگیرد. مرکزدهستان آبادی فارسینج است و در تابستان از سنقر به این آبادی اتومبیل می آید. دهستان فارسینج از 19 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده و در حدود 6 هزار تن جمعیت دارد. قریه های مهم آن فارسینج ، چقابالاها، چم چم ، سلطان طاهر و قشلاق است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).
ترجمه مقاله