ترجمه مقاله

فاز

لغت‌نامه دهخدا

فاز. (اِخ ) دهی از دهستان تبادکان بخش حومه ٔ شهرستان مشهد که در 20هزارگزی شمال خاوری مشهد، کنار راه عمومی مشهد به کلات واقع است . جلگه ای معتدل و دارای 1256 تن سکنه است . آب آنجا از رودخانه تأمین میشود. محصول عمده اش غلات و بنشن و شغل اهالی زراعت و مالداری است . راه اتومبیل رو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9). و این پاژ یا باژ است که گویند مولد فردوسی بوده است . رجوع به باژ و پاژ شود.
ترجمه مقاله