فاسقون
لغتنامه دهخدا
فاسقون . [ س ِ ] (اِخ ) به لغت رومی نام بیشه و جنگلی است درروم . (برهان ). در معجم البلدان و نخبة الدهر و حدودالعالم نیامده . (حاشیه ٔ برهان چ معین ) :
که او گفت در بیشه ٔ فاسقون
یکی گرگ یابی بسان هیون .
چنین تا لب بیشه ٔ فاسقون
برفتند پویان و دل پر ز خون .
که او گفت در بیشه ٔ فاسقون
یکی گرگ یابی بسان هیون .
فردوسی (شاهنامه چ بروخیم ج 6 ص 1463).
چنین تا لب بیشه ٔ فاسقون
برفتند پویان و دل پر ز خون .
فردوسی (شاهنامه چ بروخیم ج 6 ص 1465).