ترجمه مقاله

فاسیس

لغت‌نامه دهخدا

فاسیس . (اِ) عصای ریاسَت . فوستل دو کولانژ آرد: نشان اقتدار حکام روم قدیم بود که همیشه در پیشاپیش آنان میکشیدند. عصای مزبور دسته ای از شاخه های درخت سندر بود که آن را گرد تبری با تسمه های سرخ میبستند. طول آن معمولاً تا سینه ٔ مرد میانه قامت بودو قطر آن دست را پر میکرد. تبر را هنگامی که حاکم در شهر بود از میان شاخه های بهم بسته به احترام مردم شهر بیرون میکشیدند و چون از شهر خارج میشد در میان شاخه ها جای میدادند. لکن دیکتاتورها در شهر نیز تبر را از عصای ریاست دور نمیکردند. به کار بردن عصای مزبور را رومیان از حکام اتروریا تقلید کرده بودند. (تمدن قدیم فوستل دو کولانژ ترجمه ٔ نصراﷲ فلسفی ص 489).
ترجمه مقاله