ترجمه مقاله

فاغیة

لغت‌نامه دهخدا

فاغیة. [ ی َ ] (ع اِ) شکوفه ٔ حنا یا گل یا شکوفه ٔ خوشبوی که از سر به زیر نشاندن شاخش برآید. (منتهی الارب ). به عربی اسم شکوفه ٔ حناست و به سریانی لفجی کفررا و به رومی اورسیقون و به یونانی سداموفور نامند. و در حدیث آن است از حضرت رسول که : احب الریاحین الفاغیة... و بهترین آن تازه ٔ سفید حلوالرایحه است . و معتدل در حرارت و برودت است و جهت اورام حارّه نافع و باعث کرم نخوردن پارچه ٔ پشمی است . (فهرست مخزن الادویه ). || (ص )سخن چین . (منتهی الارب ). رجوع به فاغر و فاغره شود.
ترجمه مقاله