ترجمه مقاله

فاقد

لغت‌نامه دهخدا

فاقد. [ ق ِ ] (ع ص ) آنکه چیزی یا کسی از دست او رفته باشد. (اقرب الموارد). مقابل واجد.
- فاقد چیزی بودن ؛ نداشتن آن . (یادداشت بخط مؤلف ).
|| زن شوی یا پسر گم کرده . زن شوی یا پسر مرده . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || گاو ماده که بچه اش را دده خورده ، و کذا ظبیة فاقد. (منتهی الارب ). رجوع به فقد و فقدان شود.
ترجمه مقاله