ترجمه مقاله

فاق

لغت‌نامه دهخدا

فاق . (اِ) شکاف قلم و شکاف ریش بلند. (یادداشت بخط مؤلف ). هر یک از دو قسمت جداشده از یکدیگر قلم و ریش و امثال آن . در تداول عام ، خط یا شکاف موی سررا نیز گویند، و در این معنی محرّف فرق است . (فرهنگ نظام ): ریش دوفاق ، قلم دوفاق . (یادداشت بخط مؤلف ). || نام قسمی از پارچه ٔ ابریشمی ، و در این معنی یک لفظ اروپایی است . (فرهنگ نظام ). نوعی تافته . (یادداشت بخط مؤلف ). در اروپایی بودن «فاق » بهمین صورت تردید باید کرد، مگر آنکه صورت مشابهی باشد. || معرب فاژ است که باز کردن دهان باشد. (از لغات محلی شوشتر، خطی ). رجوع به فاژ و فاژه شود.
ترجمه مقاله