ترجمه مقاله

فان

لغت‌نامه دهخدا

فان . (ع ص ) نابودشونده . (از اقرب الموارد). در فارسی بصورت فانی با یاء اصلی بکار رود. رجوع به فانی شود. || پیر سالخورده . (از اقرب الموارد). رجوع به فانی شود.
ترجمه مقاله