ترجمه مقاله

فأر

لغت‌نامه دهخدا

فأر. [ ف َءْرْ ] (ع مص ) کندن . حفر کردن . || (اِ) جانوری که در خانه ها زیست کند و گربه او را شکار کند. ج ، فئران ، فِئَرة. (از اقرب الموارد). موش . در متون فارسی بجای همزه با الف ضبط شده ، و حکیم مؤمن و صاحب مخزن الادویه خواص طبیعی و طبی آن را در ذیل «فار» آورده اند. رجوع به فار شود. || ماهیچه و تکه ٔ گوشت . (اقرب الموارد).
ترجمه مقاله