فتحی
لغتنامه دهخدا
فتحی . [ ف َ ] (اِخ ) ترندی ، اسمش حکیم علی بن محمد است . وی معاصر سلطان بهرامشاه غزنوی بود و با حکیم سنایی و مختاری غزنوی معاشرت داشت . اشعارش کمیاب است و آنچه باقی مانده شیرین و لطیف است . در توحید گوید:
تابنده به فرمان تو شد چشمه ٔ خورشید
گردنده به تقدیر تو شد گنبدخضرا
چون رحمت تو بدرقه ٔ چشم و زبان شد
این نرگس مینا شد و آن سوسن گویا.
تابنده به فرمان تو شد چشمه ٔ خورشید
گردنده به تقدیر تو شد گنبدخضرا
چون رحمت تو بدرقه ٔ چشم و زبان شد
این نرگس مینا شد و آن سوسن گویا.
(از مجمع الفصحاء رضاقلی هدایت ج 1 ص 372).