ترجمه مقاله

فتیل

لغت‌نامه دهخدا

فتیل . [ ف َ ] (ع ص ) تافته . (منتهی الارب ). مفتول . (اقرب الموارد). || (اِ) رسن باریک از پوست خرمابن ، و گاهی آن را بر حلقه ٔ دو چوب استاده ٔ وادیج بندند. (منتهی الارب ). ریسمان باریکی از لیف خرما یا موی یال یا پوست . (اقرب الموارد). || رشته ٔ دانه ٔ خرما. (منتهی الارب ). آنچه در چوبچه ٔ هسته ٔ خرما بود. (ترجمان علامه ٔ جرجانی ترتیب عادل ). || آنچه از چرک بدن که با انگشتان بتابی . (اقرب الموارد). ریم و چرک به انگشتان تافته . (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله