ترجمه مقاله

فت

لغت‌نامه دهخدا

فت . [ ف َت ت ] (ع مص ) سست کردن ساعد و بازو را. (منتهی الارب ). || متفرق ساختن یاران شخصی را ازاو. || کوفتن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || ریزه ریزه نمودن . (منتهی الارب ). || به انگشتان شکستن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || شکافتن سنگ را. (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله