ترجمه مقاله

فخرستان

لغت‌نامه دهخدا

فخرستان . [ ف َ رِ ] (اِخ ) ناحیتی بوده است ب هفارس که از رودخانه ٔ کر مشروب میشود. ابن بلخی در شرح رودخانه ٔ کر نویسد: بندی بر آب این رود کرده بودند از قدیم که آب این ناحیت میداد و به روزگار فتور خراب شده بود. اکنون اتابک چاولی آن بند را عمارت کرد و ناحیت آبادان شد و آن را فخرستان نام نهاد. (فارسنامه ص 128).
ترجمه مقاله