ترجمه مقاله

فداء

لغت‌نامه دهخدا

فداء. [ ف ِ ] (ع مص ) رها کردن امیر، اسیر کافر را در مقابل مالی یا اسیر مسلمانی . (تعریفات ). مفادات . کسی را از اسیری بازخریدن . (زوزنی ). || (اِ) فدیه . بازخرید. (یادداشت بخط مؤلف ). مالی که در عوض مفدی داده شود. (اقرب الموارد) : با یکدیگر صلح کردند و نصر را به فداء در میان نهادند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 231).
ترجمه مقاله